ایام هجران

غم مخور ایام هجران رو بپایان می رود
این خماری از سر ما می گساران می رود

پرده را از روی ماه خویش بالا میزند
غمزه را سر میدهد غم از دل و جان می رود

بلبل اندر شاخسار گل هویدا میشود
زاغ با صد شرمساری از گلستان میرود

محفل از نور رخ او نورافشان میشود
هر چه غیر از ذکر یار از یاد رندان میرود

ابرها از نور خورشید رخش پنهان شوند
پرده از رخسار آن سرو خرامان میرود

وعده دیدار نزدیک است یاران مژده باد
روز وصلش میرسد ایام هجران میرود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد