گرین خیال محقق شود به بیداری

گرین خیال محقق شود به بیداری
که روی عزم همایون ازین طرف داری

خدای را که تواند گزارد شکر و سپاس
یکی منم که به مدحش کنم شکر باری

ندید دشمن بی طالع آنچه از حق خواست
که یار با سر لطف آمدست و دلداری

تو یاد هر که کنی در جهان بزرگ شود
مگر که دیگرش از یاد خویش بگذاری

وگر مرا هنری نیست یا خطایی هست
تو آن مکارم اخلاق خویش یاد آری

جماعتی شعرای دروغ شیرین را
اگر به روز قیامت بود گرفتاری

مرا که شکر و ثنای تو گفته ام همه عمر
مگر خدای نگیرد به راست گفتاری

به هر درم سر همت فرو نمی آید
ببسته ام در دکان ز بی خریداری

مرا آبروی نخواهم ز بهر نان دادن
که پیش طایفه ای مرگ به که بیماری

تو را که همت و اقبال و فر و بخت این است
به هر چه سعی کنی دولتت دهد یاری
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد