خبرت هست؟ که از خویش خبر نیست مرا(گزیده اشعار > انتخاب از غزل)

خبرت هست ؟ که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که زغم راه گذر نیست مرا

 گر سرم در سر سو دات رود نیست عجب
سرسوای تو دارم غم سرنیست مرا

 بی‌رخت اشک همی بارم و گل می‌کارم
غیر ازین کار کنون کار دگر نیست مرا

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 30 فروردین 1389 ساعت 03:39 ب.ظ http://acme.blogsky.com

خبرم نیست که از خویش خبر نیست تو را؟
رسمشه دیگه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد